تاريخ انتشار :چهارشنبه 16 ژوئن 2010.::. ساعت : 8:12 ب.ظ
فاقدديدگاه

سلطان محمد فاتح دوم یا رهبر امپراتوری ” نو عثمانی

recep-tayyip-erdogan45013

سلطان محمد فاتح دوم یا رهبر امپراتوری ” نو عثمانی ”  ، هر که با شد ، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه این روزها خیلی با این القاب و عناوین خوانده می شود .

اگر کشتی های سلطان محمد فاتح سلطان قدرتمند عثمانی در سال 1453 توانستند پس از ماه ها محاصره ، بندر ”  قسطنطنیه ” قلب امپراتوی روم شرقی را تسخیر کند و با این فتح بزرگ بر حکومت هزار ساله این امپراتوری پایان دهند  ، امروز رجب طیب اردوغان تلاش دارد تا با ارسال کشتی های امدادی پیاپی به بندر غزه به جای فتح سرزمین های بیشتر ، قلوب بیشتری را در جهان اسلام و عرب فتح کند .

نخست وزیر اسلامگرای ترکیه این روزها به شدت از کمپین بین المللی حمایت از رفع محاصره غزه حمایت می کند و کشورش را به عنوان یکی از متولیان اصلی حمایت از مردم تحت محاصره غزه در آورده است .

با این کار ترک ها به روابط گرم و چند دهه ای خود با اسراییل پشت پا زده اند و دل در گرو کسب افق های بلند تری برای کشور و ملت خود دارند ، افق هایی که کسب آنها از نظر دولتمردان ترکیه ، چندان دور از دسترس نیست و یکی از راه های تسریع و “میان بر” کردن مسیر این افق که احیای ” امپراتوی نوین عثمانی ” و کسب رهبری جهان اسلام است ، تسخیر قلوب افکار عمومی در جهان اسلام و عرب است .

ترکیه امروز بسیار متفاوت از ترکیه یک دهه پیش و دهه های پیشین است . به نظر می رسد رهبران اسلامگرای جدید ترکیه توصیه ها و نصایح ” مصطفی کمال پاشا ” پدر ترکیه نوین  در 9 دهه پیش را به بوته فراموشی سپرده اند . ” آتاتورک ”  با تاکید بر ” ملت ترک ”  با چوب خط خود مسیری از مدرنیسم و غربگرایی را روی خاکسترهای برجای مانده از امراتوری تجزیه شده عثمانی کشید و به نسل های آینده ” ملت ترک ” وصیت کرد که برای رسیدن به توسعه و رفاه و ترقی نگاهشان بیشتر از اینکه به سنت ها و گذشته باشد به ” غرب”ی باشد که از نظر پیشرفت و ترقی ( در آن زمان ) لااقل یک سده از ترکیه و کشورهای در ردیف ترکیه جلوتر بود .

این نصیحت آتاتورک تا سال های ابتدایی قرن بیست و یکم رعایت می شد و هر جا هم که نمی شد نظامیان و ارتش مدافع کمالیسم وارد عمل می شد تاراه خطا رفته را اصلاح کند و مسیر سیاست های کشور را روی ریل کشیده  شده از سوی ” آتاتورک ” قرار دهند.

اما به قدرت رسیدن یک حزب اسلامگرا در ترکیه با اکثریت خیره کننده ای از آرای مردم همه چیز را به هم زد . مردی جدید با افکار و عقایدی متفاوت از آتاتورک  پای در عرصه سیاست ترکیه نهاد و عالی ترین مقام اجرایی این جمهوری لاییک را از آن خود کرد و او کسی نبود جز ” رجب طیب اردوغان “.

از روزی که اجداد و خانواده اردوغان از بندر باتومی گرجستان به فلات آناتولی پای گذاشتند تا روزی که رجب جوان در دهه 1990 پای در پارلمان ترکیه نهاد  ، او یگانه مردی از اجداد و فامیل بود که این چنین تلاش داشت تا با آویختن به طناب سیاست خود را تا عالی ترین مقام های سیاسی بالا بکشد .

رجب طیب اردوغان دهه 1990 را خوب از سر نگذرانید و هنگامی که وی  کلید ریاست بر اداره شهرداری شهر نیمه اروپایی و نیمه آسیایی استانبول ( همان قسطنطنیه سابق که سلطان محمد فاتح آن را به پشت قباله امپراتوی عثمانی زده بود  ) را در دست گرفت ، با قرائت شعری برای خود 5 سال محرومیت از فعالیت سیاسی خرید . او در آن شعر مناره های مساجد را به عنوان شمشیری برای مقابله با دشمنان اسلام و ایمان تصویر کرد ، آن هم در عصری که قدرت به صورت دربست در اختیار احزاب و نخبگان لاییک و کمالیست بود .

اردوغان با جدایی از پدر معنوی اش ” نجم الدین اربکان ” در سال 2001 پای در راه تاسیس حزب جدیدی به نام “عدالت و توسعه ” گذاشت و جمعی از نخبگان جوان و همفکر را به دور خود جمع کرد ، تا اینکه در نوامبر 2002 و در کمال ناباوری حزب تازه تاسیس عدالت و توسعه توانست با کسب قریب به 40 درصد آرای انتخاباتی پس از سال ها اکثریت کرسی های پارلمان ترکیه را از آن خود کرده و یک دولت تک حزبی و غیر ائتلافی و با ثبات تشکیل دهد . این دقیقا همان چیزی بود که ترکیه درگیر بحران دولت های ائتلافی و بی ثبات و نیز  بحران های اقتصادی پی درپی به آن نیاز داشت .

از سال 2003 اردوغان با رفع محرومیت فعالیت سیاسی در جایگاه دبیر کلی حزب تازه تاسیس عدالت و توسعه و کسب مقام نخست وزیری ترکیه قرار گرفت و بیش از 7 سال است که توانسته است مقام نخست وزیری را در اختیار خود داشته باشد .

اردوغان توانست با انجام اصلاحات اقتصادی و سیاسی هم نظر مثبت افکار عمومی کشورش را جلب کند و هم با اصلاحات دموکراتیک و کاستن از قدرت نهادهایی چون ارتش نظر مثبت اتحادیه اروپا را به سوی خود جلب کند ، اما مهم ترین وجه تغییر رویکرد در سیاست های داخلی و خارجی ترکیه ، در موضوع عطف توجه به شرق و تلاش برای احیای شکوه از دست رفته امپراتوری عثمانی بود .

ساموئل هانتینگتون  اندیشمند شهیر آمریکایی در کتاب ” برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی ” از ترکیه به عنوان یکی از 6 کشور بزرگ اسلامی که بالقوه و بالفعل توانایی رهبری جهان اسلام را دارد ، نام برده است . جان کلام  هانتینگتون در آن کتاب معروف این است که ” بهتر است ترکیه به جای گرفتن کاسه گدایی و منتظر ماندن در پشت دروازه های ورود به اتحادیه اروپا ، به عنوان یک کشور در مجموعه تمدن اسلامی و در عین حال مدرن و دموکراتیک جایگاه رشد و توسعه خود را به ظرف تمدنی خود منتقل کند و در میان کشورهای اسلامی به عنوان کشوری بزرگ و مدرن مطرح شود “.

این توصیه هانتینگتون و جمع دیگری از ناظران امور ترکیه از سوی اردوغان و تیم سیاسی او ( به ویژه احمد داود اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه ) به طور جدی در 7 سال گذشته مورد توجه قرار گرفته است و به نظر می رسد ترکیه پای در راه احیای یک دولت ” نوعثمانی ” گذاشته است .

جلوه های بارز این تغییر رویکرد ترکیه را می توان در موارد زیر مشاهده کرد :

– نگاه به شرق به جای نگاه صرف به غرب
– تلاش برای حل معضل کردها
– تلاش برای ایجاد رابطه با ارمنستان
– گرم کردن روابط با روسیه
– فعال شدن سیاست منطقه ای ترکیه در خاورمیانه
– احیای روابط با جهان عرب
– میانجیگری بین اسراییل و سوریه
– نزدیک تر شدن به ایران
– پیگیری سیاست عدم چالش با همسایگان یا به صفر رساندن احتمال تنش و درگیری با کشورهای همسایه

پیگری این سیاست ها و چرخاندن سکان سیاست خارجی ترکیه به سمت شرق و جهان اسلام به جایی رسید که امروز، این کشور را  پنجه در پنجه اسراییل کرده است .

ترکیه از دهه های گذشته به عنوان مهم ترین متحد منطقه ای اسراییل مطرح بوده است و این دو حتی در سال 1996 دست به امضای یک قرار داد همکاری های استراتژیک زدند ، که بر اساس این قرار داد دو طرف موظف به همکاری های اطلاعاتی ، امنیتی و نظامی شدند .

برای دهه ها ترکیه و اسراییل به عنوان نزدیک ترین متحد منطقه ای ایالات متحده آمریکا مطرح بودند ، و از این جهت واشنگتن تلاش داشت تا پایه های سیاست خاورمیانه ای خود را بر روی تعمیق و گسترش همکاری این دو بنا کند .

گردش به شرق ترکیه و به قدرت رسیدن باراک اوباما در آمریکا و راست گرایان افراطی در اسراییل در هر سه ضلع این مثلث اتحاد ، رخنه هایی عمیق ایجاد کرده است ، به نحوی که امروز روابط آمریکا و اسراییل با سردی و بی اعتمادی کم نظیری مواجه شده و از سوی دیگر رابطه ترکیه و آمریکا نیز به واسطه عدم همکاری ترکیه در جنگ عراق و نیز گردش به شرق سیاست خارجی ترکیه دیگر آن گرمی گذشته را ندارد .

اما بحرانی ترین ضلع این مثلث در ضلع رابطه ترکیه و اسراییل است . ترکیه از زمان جنگ 22 روزه غزه ( در دسامبر 2008) لحن و سیاست خود نسبت به اسراییل را تغییر داد . به واقع آغاز گر دعوای آنکارا – تل آویو  ، شخص رجب طیب اردوغان بود . وی در اجلاس بهار سال 2009 در داووس سوییس با ” جنایت کار”  خواندن رژیم اسراییل به دلیل انجام جنایات جنگی در غزه ، نشست مشترک با شیمون پرز رییس جمهور اسراییل را به نشانه قهر و اعتراض ترک کرد .

این اقدام اردوغان با واکنش مثبت افکار عمومی داخلی ترکیه و نیز افکار عمومی در کشورهای عربی و اسلامی مواجه شد . عرب ها اردوغان را قهرمان خواندند و حمایت های بی شائبه او از مظلومیت فلسطینیان را ستودند .

البته کار به اینجا متوقف نماند و دولت اردوغان در زمینه های فرهنگی نیز جنگ با اسراییل را آغاز کرد و سریال های تلویزیونی با مضامین ضد اسراییلی در برخی شبکه های تلویزیونی دولتی و خصوصی ترکیه به نمایش در آمد .

اسراییل برای نشان دادن واکنش به پخش سریال های ضد اسراییلی در تلویزیون ترکیه سفیر ترکیه در تل آویو را به وزارت امور خارجه خود احضار کرد و ” دانی آیالون ” معاون وزیر خارجه اسراییل عامدانه و در مقابل دوربین های تلویزیونی و خبرنگاران شرایطی را برای سفیر ترکیه فراهم آورد تا احساس تحقیر کند و به صراحت در مقابل خبرنگاران اعلام کرد که سفیر ترکیه باید دلیل این رفتار تحقیر آمیز را نه در اسراییل بلکه در سیاست های خصمانه دولت خود  در قبال  اسراییل جستجو کند .

این اقدام اسراییل با واکنش ترکیه مواجه شد و سفیر اسراییل در آنکارا به وزارت امور خارجه ترکیه احضار شد و سفیر ترکیه در تل آویو به ترکیه فراخوانده شد . ترک ها اعلام کردند که باید اسراییل از این اقدام غیر دیپلماتیک و توهین آمیز عذرخواهی کند .
بنیامین  نتانیاهو نخست وزیر اسراییل پس از این اقدام از ترکیه عذر خواهی کرد و بر بحران ایجاد شده با عذر خواهی نتانیاهو و شخص آیالون و نیز سفر وزیر دفاع اسراییل به آنکارا تا حدودی سرپوش گذاشته شد تا اینکه این بار موضوع کمپین بین المللی رفع محاصره غزه و نقش پررنگ و حمایت آمیز دولت اردوغان از اقدامات این کمپین روابط ترکیه و اسراییل را وارد دور جدیدی از بحران و تنش کرد .

حمله هفته گذشته  کماندوهای اسراییلی به کشتی امداد ” مرمره ” که با 10 هزار تن کالا برای مردم فلسطین  عازم بندر غزه بود ،ضربه دیگری بر روابط دوجانبه ترکیه و اسراییل بود . این اقدام اسراییل یک خط پر رنگ خونین را در مرز روابط دو طرف کشید و مقامات ترکیه اعلام کردند که حتی با عذرخواهی اسراییل و رفع محاصره غزه ، هیچگاه این اقدام اسراییل علیه شهوندان ترک را که منجر به کشته شدن 9 تن و زخمی شدن دهها تن شد را فراموش نخواهند کرد .

در واقع با ملاحظه رویکرد های سیاست خارجی ترکیه در منطقه و جهان به خوبی می توان سودای در حال گسترش دولت اردوغان را در زمینه احیای امپراتوری نوعثمانی را دید . پس از حادثه کشتی مرمره ، تظاهرات و تجمعات اعتراضی گسترده ای در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای عربی برپا شد که عکس هاي اردوغان و پرچم ترکیه بیش از سایر نمادها و پرچم ها در دست مردم دیده می شد .

دولت اردوغان به خوبی می داند که برای احیای امپراتوری نو عثمانی خود باید نظر مثبت افکار عمومی در جهان عرب را جلب کند و یکی از راههای این جلب نظر ، قرار گرفتن در جبهه ضدصهیونیستی است . افکار عمومی عرب امروز به عینه شاهدند که در حال سکون و سستی دولت های محافظه کار و غیر منتخبشان این دولت مدرن و در عین حال اسلامگرای ترکیه است که در صف نخست مقابله با اسراییل ایستاده است و در ظاهر هزینه های این اقدام خود را نیز می پردازد .

بنابراین علی رغم اینکه عرب ها به طور تاریخی از ترکان عثمانی و سلطه چند قرنی آنها بر سرزمین های عربی ذهنیت تاریخی مثبتی ندارند ، اما در دولت نوعثمانی جدید ترکیه ، این قدرت آنکاراست که می تواند همچون سدی در برابر توسعه طلبی و زیاده خواهی حاکمان تل آویو بایستد و از حقوق اعراب و فلسطینیان دفاع کند .

تفاوت  جایگاه و رویکرد ترکیه در مقایسه با کشورهای رقیب دیگری  که داعیه رهبری جهان اسلام را دارند ، در این است که قدرت ترکیه و راهکارهای او برای حل بحران خاورمیانه جنبه عملی دارد در حالی که رویکرد ارایه شده از سوی دیگر کشورهای اسلامی عمدتاً فاقد عملگرایی  لازم برای کسب حمایت دولت ها و افکار عمومی جهان است.

ترک ها با غلبه رویکرد واقع گرایی خود بر رویکردهای احساسی و ایدئولوژیک ، بیشتر مایلند از طریق ارایه راهکارهای سازنده در عین برخورداری از مولفه های قدرت ، حمایت جامعه جهانی و افکار عمومی و دولت های جهان اسلام را با خود همراه سازند .

این مهم ترین وجه ممیزه ای است که امروز دولتمردان آنکارا را امیدوار به کسب جایگاه رهبری جهان اسلام کرده است ، رهبری که به واسطه قرابت های تاریخی و جغرافیایی با غرب بهترین گزینه و کانال برای ارتباط غرب و اسلام نیز است . کسی چه می داند شاید ترک ها روزی به این خاطر به عضویت اتحادیه اروپا در آیند که قاره سبز چاره ای جز پذیرفتن قدرتمندترین کشور اسلامی جهان را نداشته باشد . به نظر می رسد حاکمان امروز ترکیه می خواهند اروپا را ” مجبور” به پذیرش واقعیتی چون ترکیه  کنند تا اینکه آنها را ” متقاعد ” به پذیرش سازند

عصر ایران

نظرات بسته شده است.