تاريخ انتشار :یکشنبه 13 ژوئن 2010.::. ساعت : 3:40 ب.ظ
فاقدديدگاه

ایل شاهسون

 
 

                                                                             گردآوری: حمید جاهدی کورعباسلو

 
گوزل آراز چایینین جنوبیندا بیر بویوک دشت واردی کی ایندی موغان دشتینن(دشت مغان) مشهور دی.بیر منطقه دیر وسعتی 350 مین هیکتار کی 30 و 39 و 45 و 47 درجه و طولدا 30 و 47 و 48 درجه نصف النهار دا واقع الوب.موغان کلمه سی مغ دن توتولوب کی مزدا دینینین عولماسینا دئیردیلر. زرتوشت دینی کی ظوهور ائیلدی مغ لر ائلیه بیلسین کی اوزلرین مردوما و حکومته یاخین ائلیه لر مغ کلمه سینی موبد کلمسی نن یاراشدیردیلار کی هر ایکیسی زرتوشت کیتابینین (اویستا) عولما و و موفسیرلرینه دئیردیلر. موغان یا مغ لر مادین 7 طایفاسیندان بیری دیر.

العان کی واختدا موغانین مردومونا (شاه سئون ائلینه) آران دئیرلر و بیر کلمه دیکی قشلاقا دئیرلر…

 

موغان جلگه سی

شاه سئون ائلی لاپ اوللرده 32 طایفادان تشکیل تاپیب،ولی ایندی بو طایفالار اسکی و باشقا کیچیک طایفالاردان قاتیشیب و چوخالیب.

مشکین شهرین شاه سئونی 32 طایفادان تشکیل تاپیب (چون کی ایلات لار یای کی اولدو گئدرلر ساوالان اتینه آما چوخ وخت لری موغان دا (آران یایلاقلاری) دا کئچر): حاجی خاجلی،اجیرلی،جوادلی،جوروخلو،گده بیلی، گیکلی،مستعلی بیلی،ساری خان بیلی،مرادلی،جانی یارلی،دمیرچیلی،تالیش میکاییلللی،هومون لی،قوردلی، عیسی لی، کورعاباسلی، قوجا بیلی،موغانلی،پیریواتلی،قارا قاسملی،ساری جعفرلی،عربلی،خلیفه لی،اودولی،زرگرلی،بیدلی،سروانلار،حسین خان بیلی،علی بابالی،سیدلی و جعفرلی…

 

شناخت مقدماتي ايل شاهسون

ایل شاهسون يك اتحاديه طوایف است كه در زمان شاه عباس صفوی از ادغام تعدادی از طایفه های مغان ایجاد شد. شاهسون به زبان ترکی آذربایجانی به معنای شاهدوست است.

نام طوايف اين عشاير بيشتر به «لو» ختم مي‌شود از قبيل سرخان بيگ‌لو، کورعباسلو، جعفرلو، مغانلو و…

طایفه کورعباسلو:

این طایفه در اواخر دوره قاجار یکی از طوایف بزرگ مغان محسوب می شد. ولی از چندین سال قبل تیره های آن یا تخته قاپو شده اند و یا به شهرها مهاجرت کرده اند. با این همه، اکنون نیز در محل تعداشان کم نیست و قشلان آنها در سواحل دره رود و ییلاقشان در حوالی «اوکوزداغی» واقع است. آخرین روسای این طایفه کربلایی طهمورث و خانعلی بود.

طایفه کورعباسلو korabbasluدر چهار قسمت از کشور مستقر هستند:

دشت مغان Mughan که مقر اصلی این طایغه اصیل ترک می‌باشد.

شهرستانهای هریس و اهر و مشگین شهر(خیاو)

شهرستان نیر- شهر کورعباسلو

مراکز کشور (مثل شهرهای ساوه- کرج – تهران- زنجان و سایر شهرها)

 

علاوه بر اين بعضي از شاهسون‌ها به ديگر نقاط ايران چون فارس، خرقان و خمسه كوچانده شده‌اند كه اينها برخلاف شاهسون‌هاي آذربايجان معمولاً زير سياه چادر زندگي مي‌كنند و با آلاچيق‌هاي شاهسون‌هاي آذربايجان تفاوت بسيار دارند.

عشاير سرزمين دو حوزه آذربايجان را به سه گروه مي‌توان تقسيم كرد:

1- عشاير پيرامون شهر اردبيل (محال كوه‌هاي باغ رو).

2- شاهسون‌هاي مشكين شهر و دشت مغان.

3- عشاير كوه‌هاي قره‌داغ و دامنه سبلان.

عشاير پيرامون شهر اردبيل را مي‌توان به 12طايفه بخش كرد كه عبارتند از فولادلو، يورت چي دورسن خواجه لو، پاشاخانلو، آلارلو، بيگ‌لو، جهان خانم‌لو، رضابيگ لو، خامس‌لو، بيگ باغلو، قزآت‌لو، تكله،طالش مكاييل‌لو.

كوچ اين عشاير از قشلاق، 40 روز از بهار رفته آغاز مي‌شود كه 10 تا 15 روز طول مي‌كشد تا به سرزمين ييلاقي خود يعني كوه‌هاي اطراف باغ رو برسند و قشلاقشان مسجدلو، قيزقلعه سي، و آنقوت لارشهرستان گرمي است.

شاهسون‌هاي مشكين شهر از پيشترها برآنند كه از سه ايل و 30 طايفه تشكيل يافته‌اند و ييلاق‌شان از نزديكي‌هاي شهرستان اهر تا كوه‌ها و دامنه‌هاي سرسبز سبلان گسترده است و قشلاقشان دشت مغان است و بخشي از آنها در قشلاق زيرآلاچيق و برخي درساختمان‌ها زندگي مي‌كنند، اما در ييلاق زير همان آلاچيق‌هايي كه برپا كرده‌اند، زندگي مي‌كنند.

شاهسون‌ها بيشتر دامدارند و معيشتشان از راه دامداري تأمين مي‌شود و قسمت كمي از آنان به شغل زراعت و كشت و زرع مشغول‌اند.

آنها قبل از اينكه به محل تابستاني خود بروند، در اوايل خرداد ماه به عنوان جايگاه بهاري در دامنه‌هاي كوه سبلان آلاچيق برپا مي‌كنند و در ماه‌هاي تير و مرداد به بالاي كوه سبلان مي‌روند و در شهريور ماه دوباره به محل بهاري دامنه‌هاي كوه سبلان مراجعه كرده و در اوايل آبان ماه در نزديكي‌هاي مغان چون ارشق، تازه كند و … دوباره آلاچيق برپا مي‌كنند و چند روزي آنجا كه محل پاييزشان است، اتراق مي‌كنند و سپس به محل زمستاني خود يعني مغان نقل مكان مي‌كنند و تا اواخر فروردين ماه آنجا به سربرده و نيمه‌هاي ارديبهشت ماه از محل زمستاني كوچ مي‌كنند.

30 طايفه مهم مشكين شهر عبارتند از:

عربلو، حسين خان بيگلو، آيواتلو، علي بابا، مرادلو، اودولو، سيدلر، حاج خوجالو، گيكلو، جعفرلو، قاراقاسملو، گوشلو، گبگ لو،جاني يارلو، ساري جعفرلو، اجيرلو، بيگ ديللو، هومون لو، جلودارلو، مغانلو، طالش مكاييل لو، زرگرلو، سرخان بيگلو، مستعلي بيگ لو، كورعباسلو، جوادلو، عيسي لو، دميرچي لو، ترت لو و خليفه لو.

 

سبلان يا ساوالان

سبلان پس از دماوند بزرگ‌ترين و معروف‌ترين كوه آتشفشاني خاموش ايران است كه قله سولطان ساوالان آن با ارتفاع 4 هزار و 811 متر سومين نقطه مرتفع ايران است.

ساوالان با گستردگي و هيكل غول آسايش در بين مردم شهرهاي اطرافش و ايلات و عشاير دامنه‌اش مقدس است و اين مردمان سلطان لقبش داده و حتي به آن قسم مي‌خورند و در باورهاي مردم ساوالان يكي از هفت كوه بزرگ بهشت است كه براي رسالتي به اين جهان فرستاده شده است.

ساوالان صاحب سه قله است، قله بلندتر آن درياچه بزرگي دارد كه مانند چشم زنده‌اي هميشه حيرت‌زده آسمان‌ها است و از لحاظ علم درياچه‌شناسي يا ليمونولوژي در جهان بي‌نظير است.

مشهور است كه قبر زرتشت پيامبر در كنار اين درياچه و زير يكي از تخته سنگ‌هاست و به سبب همين است كه در باور مردم ساوالان كوه پاكي‌ها لقب گرفته و هر كس قصد صعود به آن را داشته باشد، بايد پاك باشد.

قله ديگر ساوالان را حرم داغي مي‌گويند كه ستيغ بزرگي غيرقابل صعود است و گفته مي‌شود كه تنها زنان اگر جرئتش را داشته باشند، مي‌توانند از آن بالا روند چون در افسانه‌هايش آمده است كه مرد را به خود راه نمي‌دهد و از بالاي بلندي به ته دره پرتابش مي‌كند.

قله سوم كه ارتفاعش كمتر است «كسري» نام داده‌اند و به هرحال كوه سولطان ساوالان چنان بزرگ و عزيز است كه برايش ترانه‌ها نيز سروده‌اند.

 

مسكن عشاير در ييلاق

عشاير منطقه به مسكن خود آلاچيق مي‌گويند و مجموعه‌اي از آن را (اوبا) مي‌نامند.

استخوان‌بندي آلاچيق از دو قسمت مهم تشكيل شده است يكي حلقه سقف آلاچيق كه از چوب ساخته شده است و ديگر تعدادي تيرك انحنادار و خميده كه به هنگام برپايي به شكل گنبد نمددار مي‌شود.

براي برپاكردن آلاچيق نخست يك نفر مرد (چمبره) را كه سقف اصلي آلاچيق است و از چوب مدور تهيه شده سر دو دست بلند مي‌كند و بالاي سرنگه مي‌دارد و ديگران يك يك (چيغ ها) را كه تيرك نازك و خميده است يك سر آن را به اندازه در سوراخ‌هاي كناري دايره سقف چوبي فرو مي‌برد و ته آن را در زمين مي‌كوبد به گونه‌اي كه چمبره در وسط پايه تيرهاي خميده مي‌ايستد.

بزرگترين آلاچيق 28 تير و كوچكترين آن 24 تير دارد.

براي زيبايي آلاچيق منگوله پيش الوان به نام (قوتاز) بالاي آلاچيق مي‌دوزند و اصولا آلاچيق همراه با كومه است كه به شكل دالاني برپا مي‌شود.

 

دست بافت‌هاي عشايري

دستكش:(ال جك):

دو نوع دستكش بافته مي‌شود كه پنج انگشت و تك‌انگشت و يك پنجه

نوع مرغوب دستكش را از پشم بسيار نرمي مي‌بافند به اسم (تيف تك ) و يا از پشم شتر.

پلاس (پالاز):

نوعي جاجيم ارزان قيمت و مانند آن بافته مي‌شود.

جوال (چووال) كه دو نوع است يك نوع را به‌وسيله دستگاه‌ها مي‌بافند و مشهور است به هاناچووالي و با طرز بافتن با گليم فرقي ندارد اين نوع چووال براي حمل گندم و آرد و ساير منزل به كار مي‌رود و نوع ديگر هم مانند پلاس بافته مي‌شود كه به هم مي‌دوزند و (شال چووالي مي‌گويند.)

جوراب بافي:

هنر اصلي زنان عشايري شمرده مي‌شود با نقشه‌هاي مختلف كه اين‌ها بيشتر مشهورند به (گلين قاشي) يعني ابروي عروس، تيكمه كه همان دوخته، قوچ بوينوزي (يعني شاخ قوچ)، قيناخ (يعني چنگ) و سليماني و …

خورجين:

خورجين‌هاي مورد استفاده و بافته شده توسط عشاير چند نوع است، نوع ساده آن مانند جاجيم بافته مي‌شود و سپس به صورت خورجين دوخته مي‌شود و انواع رنگين و نقشه‌دار را به اسامي خلي خورجين، قيناغ وگول مي‌نامند.

فرماش:

سه نوع بافته مي‌شود: قيياغ، خكي و گليمي.

اغلب قسمت ياديواره جلويي منقش بافته مي‌شود و طرح اصلي آن گول ناميده مي‌شود و معمولاً به صورت پنج تكه مي‌بافند و به هم مي‌دوزند و آخر سر به صورت صندوق بي‌دهانه در مي‌آورند و موقع حمل و نقل و كوچ كار صندوق را انجام مي‌دهد و همچنين كارمخده را در داخل آلاچيق.

ورني:

نه فرش است و نه گليم، بلكه نوعي زير‌انداز مخصوص است كه هم سادگي و سبكي گليم را دارد و هم از ظرافت و زيبايي قالي برخوردار است.

ورني بدون نقشه قبلي و به صورت ذهني توسط دختران و زنان عشايري بافته مي‌شود و به همين دليل طرح‌ها، رنگ‌ها و خطوط ورني نمايانگر حياط و متأثر از سبك زندگي عشاير و حتي فصل زندگي آنهاست.

ورني‌بافي تنها در بين عشايرهاي آذربايجان شرقي و اردبيل رواج دارد و پيشينه ورني در تاريخ بسيار كمرنگ است.

جاجيم:

دو نوع است: ساده و نقش‌دار يا گلدار. از انواع جاجيم‌هاي گلدار مي‌توان چيچك لمه (غنچه دار)، قوشابرتا(جفت بته)، شاتا (شسته) ويئدي قارداش (هفت برادر) را نام بر دوروش بافت آنها تقريباً يكي است.

 

* محصولات مهم عشايري:

كره ، شير، پنير، پشم و …

 

پشم چيني:

پشم اين محصول دامي براي عشاير داراي اهميت خاصي است زيرا همين محصول مواد اوليه غني‌ترين بخش فنون ساخت يعني بافندگي را فراهم مي‌كند و فروش آنها مي‌تواند منبع مهمي از درآمد عشاير را تشكيل دهد.

پشم چيني در دو مرحله انجام مي‌گيرد، يكي در اوايل بهار در قشلاق و ديگري در اواسط تابستان و در ييلاق كه چين دوم گفته مي‌شود و پشم آن گوزه م است و نمد آلاچيق‌ها از همين گوزه م چين دوم تهيه مي‌شود.

پشم چيني به‌وسيله قيچي موسوم به (قيرخ ليخ ) انجام مي‌گيرد به طوري كه ابتدا پاهاي گوسفند را مي‌بندند و آن را از پهلو روي زمين مي‌خوابانند و با دست راست قيچي را گرفته و با دست چپ تيغه‌ها را روي هم فشار مي‌دهند تا پشم چيده شود.

 

پوشاك عشايري:

در ميان عشاير آذربايجان شرقي پوشاك سنتي در ميان زنان حفظ شده و پوشاك سنتي مردان به تدريج از بين رفته است.

 

موسيقي آشيقي عشايري

هنر آشيقي مهم‌ترين و غني‌ترين شاخه ادبيات شاهي مردم آذربايجان است به تعبير ديگر اگر آشيق‌ها نبودند، از فولكلور غني آذربايجان به جز چيزهاي پراكنده و كم محتوا هيچ نمي‌ماند، آشيق‌ها مردمي‌ترين هنرمنداني هستند كه با ساز و آواز، اشعار و داستان‌هاي خود، در غم و شادي مردم شريك مي‌شوند.

آمال و آرزوها، عادات و باورها، آداب و رسوم ملي و مذهبي مردم در طول ساليان دراز در هنر ارزشمند آنها انعكاس پيدا كرده است.

آشيق‌ها ماهيت اخلاقي و فلسفي معارف ديني را عميقاً ياد گرفته و در اشعار و داستان‌هاي خود به طرز استادانه‌اي به كاربرده‌اند.

آشيق‌هاي استاد همچون آشيق علعسگر، آشيق قشم، خسته قاسم و ديگران خود به كرات به مفاهيم و مضامين مذهبي اشاره مي‌كنند، آنان خود را (حق آشيقي) و (آللاه آشيقي) قلمداد مي‌كنند.

آشيق هنرمندي است كه در شاعري، آهنگ سازس و نوازندگي، خوانندگي و داستان سرايي استادي دارد.

اصولاً هنر آشيق الهام گرفته از مفاهيم عميق ديني و مذهبي است و آشيق‌ها در طول تاريخ به اسامي مختلف چون ( وارتساق )، ايسيق، وران و نشاق شناخته مي‌شوند.

موسيقي بخش محوري هنر آشيقي است، ساز در اغلب نقاط تنها آلت موسيقي آشيقي است اما در منطقه آذربايجان شرقي دو نوازنده ديگر با (بالابان) و (قاوال) آشيق را همراهي مي‌كنند، بر اساس گفته‌هاي آشيق‌هاي استاد موسيقي آشيقي 73-72 آهنگ دارد هر آشيق‌ساز خود را هماهنگ با تن صداي خود كوك مي‌كند.

آهنگ‌هاي موسيقي آشيقي به سه گروه تقسيم مي‌شوند:

1- يوخاري هاوالار: (آهنگ‌هاي بالا): اين آهنگ‌ها از پرده چهارم به بالا نواخته مي‌شوند.

2- اورتاهاوالار(آهنگ‌هاي مياني): اين آهنگ‌ها بين شاه پرده بالا (پرده چهارم ) و شاه پرده مياني ( پرده نهم ) نواخته مي‌شوند.

3-آشاغي‌ها والار (آهنگ‌هاي پايين): اين آهنگ‌ها در پرده‌هاي پايين‌تر از شاه پرده مياني نواخته مي‌شوند.

داستان‌هاي آشيقي بر اساس موضوع به دو دسته داستان‌هاي قهرماني و حماسي و داستان‌هاي محبت تقسيم مي‌شوند.

از داستان‌هاي قهرماني مي‌توان كوراوغلو، قاچاق نبي، قاچاق كرم، شاه اسماعيل و عرب زنگي اشاره كرد و از داستان‌هاي محبت مي‌توان به داستان‌هاي اصلي و كرم، عباس و گولگز و طاهره زهره اشاره كرد.

 

مسكن عشاير آذربايجان

آلاچيق

آلاچيق يا مسكن متحرك ايل شاهسون، يكي از مظاهر ويژه فرهنگ اين عشاير به شمار مي‌رود كه با شيوه خاص توليدي طوايف كوچروي اين ايل كه در عرض سال چند مرتبه در مسير كوچ (ايل يولو) توقف و حركت مي‌كنند سازگاري دارد.

آلاچيق امروزي عشاير شاهسون مغان از همان آلاچيق‌هاي تركان غزآسياي مركزي ريشه مي‌گيرد، كه نوع كامل آن است.

تفاوت آلاچيق‌هاي تركمني و شاهسون‌هاي مغان را اين است كه آلاچيق‌هاي تركمني داراي بدنه‌اي استوانه‌اي و سقف گنبدي است در صورتي كه آلاچيق‌هاي شاهسون‌هاي مغان ساده‌تر و كلاً گنبدي شكل است.

از طرف ديگر تعداد تيرك‌هاي آلاچيق‌هاي شاهسون‌هاي مغان، در حدود نصف تيرك‌هاي آلاچيق‌هاي تركمني است، اما استقامت آنها به مراتب بيشتر از آلاچيق‌هاي تركمني است و با در نظر گرفتن اينكه امروزه قيمت هر تيرك 15 هزار ريال است، طبيعي است كه چادرها از نظر اقتصادي نيز به مراتب با صرفه‌تر است.

ضمناً براي صرفه جويي و سهولت حمل آلاچيق شاهسون‌هاي مغان، فاقد چارچوب در ورودي آلاچيق‌هاي تركمني هستند و در آلاچيق به وسيله يك قطعه نمد ايجاد مي‌شود.

به طور كلي آلاچيق شاهسون‌هاي مغان از دو قسمت تشكيل مي‌شود:

اسكلت چادر كه قسمت اعظم ان از چوب ساخته مي‌شود و خود از دو قسمت مهم به وجود مي‌آيد، حلقه بالايي آلاچيق يا چمبره كه سقف را تشكيل مي‌دهد و تيرك‌هاي جانبي به نام چبخ كه قسمت جانبي سقف را به وجود مي‌آورند.

كومه

در اغلب ابه‌هاي مورد بازديد مشاهده شد كه در جوار آلاچيق‌ها، چادرهاي ساده‌تري به نام كومه وجود دارند كه اغلب چوپان‌ها در آن زندگي مي‌كنند.

سياه چادر

گفتيم كه آلاچيق‌هاي شاهسون مغان تحت تأثير شرايط اكولوژيك، نمونه ساده‌تر شده آلاچيق‌هاي ترك‌هاي آسياي مركزي به شمار مي‌روند، اما شاهسون‌هاي بغدادي نيز، كه ابتدا به نواحي بغداد كوچ داده شده و مجدداً به ايران گسيل داده شدند و در اطراف ساوه مستقر شدند، اين بار هم تحت تأثير عوامل اكولوژيك (آب و هواي نيمه بياباني و بياباني و آفتاب سوزان) و شايد هم به واسطه عوامل اجتماعي (فرهنگ پذيري از عشاير و قبايل عرب) داراي سياه چادرهايي هستند كه نمونه آنها در طوايف كوچ‌روي شاهسون بغدادي در اطراف ساوه ديده شد.

اين چادرها به صورت مكعب مستطيل هستند كه بدنه آنها از بافت‌هاي پنبه‌اي پوشيده مي‌شود و در وسط چادر نيز تيرهايي قرار مي‌دهند كه روي آنها چوب‌اي افقي مي‌گذارند و تمام سقف را با بافتي از موي بز مي‌پوشانند.

برچسب‌ها:, , ,

نظرات بسته شده است.