تاريخ انتشار :پنج‌شنبه 10 اکتبر 2024.::. ساعت : 8:15 ب.ظ
فاقدديدگاه

جبهه پایداری از دیدار با پزشکیان چه هدفی را دنبال می کند؟ / اول سهم خواهی با زبان خوش، و اگر نشد، زدن زیر میز بازی

دیدار اخیر جبهه پایداری با مسعود پزشکیان یکی از خبر‌های جالب روز‌های اخیر بود، زیرا شاید چندان انتظار نمی‌رفت که رادیکال‌ترین نیرو‌های عرصه سیاسی ایران به دیدار رئیس‌جمهوری اصلاح‌طلب بروند و سعی کنند با او تعامل برقرار کنند، اما وقتی به لایه‌های زیرین کنشگری پایداری‌ها نگاه می‌کنیم، در می‌یابیم آن‌ها همان‌قدر که ظاهری ایدئولوژیک به خود می‌گیرند، در سهم‌خواهی سیاسی می‌توانند منعطف عمل کنند و زودتر از دیگر اصولگرا با دولتی که با حمایت از اصلاح‌طلب روی کار آمده نشست و برخاست کنند.

دیدار اخیر جبهه پایداری با مسعود پزشکیان یکی از خبر‌های جالب روز‌های اخیر بود، زیرا شاید چندان انتظار نمی‌رفت که رادیکال‌ترین نیرو‌های عرصه سیاسی ایران به دیدار رئیس‌جمهوری اصلاح‌طلب بروند و سعی کنند با او تعامل برقرار کنند، اما وقتی به لایه‌های زیرین کنشگری پایداری‌ها نگاه می‌کنیم، در می‌یابیم آن‌ها همان‌قدر که ظاهری ایدئولوژیک به خود می‌گیرند، در سهم‌خواهی سیاسی می‌توانند منعطف عمل کنند و زودتر از دیگر اصولگرا با دولتی که با حمایت از اصلاح‌طلب روی کار آمده نشست و برخاست کنند.

جبهه پایداری در همه این سال‌ها نشان داده است، اهل معامله است؛ به این معنی که برخلاف شعار‌های پر طمطراق و دهان‌پرکنی که سر می‌دهند به هنگام تقسیم مسئولیت‌ها جایی می‌ایستند که نفع تشکیلاتی‌شان تأمین شود. برای مثال در انتخابات مجلس دوازدهم با محمدباقر قالیباف به ائتلاف رسیدند و لیست مشترک دادند؛ در حالی که در طول مجلس یازدهم همین پایداری‌ها مهم‌ترین منتقدان قالیباف محسوب می‌شدند و حتی نیرو‌های نزدیک به آن‌ها در چند افشاگری علیه قالیباف نقش داشتند، اما برای جبهه پایداری همه این‌ها آنقدر مهم نیست که بتوانند پایگاه خود در قدرت سیاسی را حفظ کنند. آن‌ها در دیدار با پزشکیان هم بخش عمده سخنانشان معطوف به ضرورت استفاده پزشکیان از نیرو‌های به گفته آن‌ها «انقلابی» بوده است. متقی‌فر، سخنگوی جبهه پایداری، درباره آنچه در دیدارشان با پزشکیان گذشت، می‌گوید: «موضوع عدم استفاده از نیرو‌های انقلابی در مجموعه دولت یا راندن جوانان انقلابی به‌طور کامل از مجموعه اجرایی کشور را مطرح کردیم و آن را موجب آسیب‌زدن به وفاق ملی دانستیم».

در واقع پایداری‌ها به صراحت می‌گویند که نیرو‌های انقلابی و نه اصولگرا -زیرا کلیدواژه آن‌ها برای خطاب‌کردن هم‌فکران و هم‌طیفان خود «انقلابی» است- باید وارد دستگاه‌های اجرایی شوند.

آن‌ها به نوعی از آب گل الود ماهی می‌گیرند و در دیدار با پزشکیان سعی می‌کنند از عنوان «وفاق ملی» که پزشکیان همیشه بر آن تأکید دارد، نفع خود را ببرند و در این جلسه می‌گویند که انتصاب نیرو‌های انقلابی با رویکرد وفاق ملی همخوانی دارد.

این گزاره که پایداری‌ها همواره دنبال سهم‌خواهی بوده‌اند به قدری دهان به دهان می‌چرخد که حتی خود ایشان در دیدار با پزشکیان گفته‌اند که ما هیچ‌وقت سهم‌خواهی نکرده‌ایم و «برخی رسانه‌های غربگرا یا وابسته به یک جریان سیاسی در بیان غیرواقعی، مباحثی را در این باره مطرح کرده‌اند که خلاف واقع است و باید گفت حتی در کابینه دولت شهید رئیسی هم کسی از اعضای جبهه پایداری حضور نداشت».

منظور پایداری‌ها از اینکه در دولت رئیسی سهمی نداشتند این است که اعضای تشکیلاتی‌شان در کابینه حضور نداشتند. صورت این ادعا شاید درست باشد، اما چه کسی است که نداند که تعداد قابل توجهی از وزرای دولت سیزدهم بسیار نزدیک به جبهه پایداری بودند و از قضا بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی کلان در دولت رئیسی در دست نیرو‌های پایداری بود.

منش دیگر جبهه پایداری کم‌تحملی است. شاید بهتر باشد بگوییم جبهه پایداری محصولی-آقاتهرانی برخلاف جداشدگانی مانند رسایی در ابتدا پا پیش می‌گذارند تا سهم خود را بگیرند و اگر چنین نشود به سرعت میز بازی را برهم می‌زنند و تبدیل به مخالفانی سرسخت می‌شوند. تا اینجای چنین برداشت می‌شود که طیف شریان یا همان جداشدگان از پایداریِ محصولی بسیار ایدئولوژیک‌تر در عرصه سیاسی رفتار می‌کند. نمونه‌اش مواضع آن‌ها در جریان رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی در مجلس بود، اما پایداری محصولی به خصوص بعد از فوت محمدتقی مصباح یزدی، به نوعی پراگماتسیتی عمل می‌کند و دنبال سهم خود از کیک قدرت است، ولی همین طیف وقتی سهمشان داده نشود، قابلیت این را دارد که از شریانی‌ها هم رادیکال‌تر شود و بزنند زیر میز وفاق.

پایداری‌ها در یک دهه اخیر نه‌تنها علیه اصلاح‌طلبان بلکه علیه اصولگرایان هم مواضع بسیار تندی را اتخاذ کرده‌اند و بلکه اتهامات گسترده‌ای را زده‌اند. حتما آن‌ها مهم‌ترین دلیل شکاف‌های متعدد میان اصولگرایان بوده‌اند، تا جایی که بسیاری از اصولگرایان بار‌ها گفته‌اند که باید پایداری‌ها را طرد کرد و دیگر هیچ‌وقت از آن‌ها درخواست مشارکت در لیست واحد انتخاباتی اصولگرایان را مطرح نکرد.

با این اوصاف تردیدی نیست که پایداری‌ها تحت هیچ شرایطی نمی‌توانند مناسباتی عادی با دولت نزدیک به اصلاح‌طلبان پزشکیان برقرار کنند چه رسد به آنکه با دولت تعامل داشته باشند. مسعود پزشکیان هم شاید در ادامه سیاست همگرایی سیاسی می‌خواهد در دیدار با اعضای جبهه پایداری جلوی فضاسازی‌های آن‌ها بگیرد. این سیاست پزشکیان تا اینجای کار درباره دیگر گروه‌های اصولگرایی جواب داده و او توانسته که بسیاری از طیف‌های اصولگرا را با خود همراه کند، اما به نظر می‌رسد درباره جبهه پایداری وضعیت قدری متفاوت باشد و صرفا این سیاست همگرایی در کوتاه‌مدت جواب دهد، زیرا اگر پزشکیان به آن‌ها سهم موردنظرشان را ندهد، آن‌ها رواداری به خرج نمی‌دهند و کاملا علیه دولت می‌شوند. اگر هم پزشکیان احیانا بخواهد که حتی پایداری‌ها را هم داخل در قدرت اجرایی کشور کند، طبیعی است که مورد نقد وسیع حامیانش چه در میان مردم و چه در میان اصلاح‌طلبان و میانه‌رو‌ها قرار می‌گیرد؛ بنابراین شکل ارتباط دولت پزشکیان با جبهه پایداری بسیار مبهم است و شاید بشود گفت که به دلایل مذکور چشم‌انداز روشنی در این موضوع دیده نمی‌شود.

نظر خود را به ما بنویسید.