هرگز زن نگیرید |

آن مرد بین راه یک کیلو سبزی گرفت.

آن مرد یک جفت جوراب گرفت.

آن مرد یک کیسه برنج گرفت.

و البته آن مرد یک زن هم گرفت.

تا به حال به کاربرد کلمات و مفاهیم آن دقت کرده اید؟ چرا بیشتر می گوییم «زن گرفتن» و کمتر می گوییم « مرد گرفتن»!؟ زن گرفتن عبارتی ساده در محاورات ماست اما در این مفهوم به ظاهر ساده واقعیت هایی نهفته است.

به رغم همه ادعاها و شعارها، هنوز هم جهت گیری زندگی در فرهنگ ما مردانه است. مسیر ازدواج هم عمدتا مردانه است. از مراسم خواستگاری گرفته تا نامزدی تا زندگی مشترک حتی اگر زن ها هم حضور داشته باشند بازهم جنبه های مردانه شاخص تر است. مرد باید گردش ببرد، . مرد باید امکانات زندگی را فراهم کند.

اشتباه نشود! این مرد سالاری نیست. طلاق برای چه کسی ساده تر است؟ اگر مرد بخواهد طلاق بگیرد در بیشتر موارد این زن است که باید خود را خلاص کند و حتی در مورد توقعات خودش کوتاه بیاید تا بتواند از بلاتکلیفی نجات پیدا کند. شاید در جوک ها و لطیفه ها زن همه کاره باشد اما در زندگی واقعی و آن هم در قسمت های حساس زندگی بیشتر اختیارات در جانب مردان است! ما همیشه به غرب ایراد می گیریم که نگاه کالایی به زن دارد در جالیکه نوع دیگر این نگرش در فرهنگ خود ما وجود دارد. «زن گرفتن» مرد نوعی از همین نگاه ابزاری به زن است که باید عوض شود. شاید این تصور وجود داشته باشد که این کلمه وجه کنایه آمیز دارد و یک غلط مصطلح است اما نگرش و رفتارهای که پیرو عبارت زن گرفتن می آیند نشان می دهند که زن واقعا گرفتنی است حتی گاهی نوع خواستگازی ها ، نوع انتخاب ها خنده دار و عجیب است. این عبارت اتفاقی نیست و نشانی از واقعیت های نهفته در جامعه ماست. مرد زن می گیرد و بنابراین حق انتخاب بیشتری دارد. هنور هم در جامعه ما در مشکلات اخلاقی و زناشویی انگشت اتهام بسوی زن است، زن بسیار بیشتر از مرد متضرر می شود و تحت شعاع قرار می گیرد.
وقتی ما بارها و به شکل کاملاً عادی از عبارت «زن گرفتن» استفاده می کنیم به مرور زمان این باور در ناخودآگاه جمعی بوجود می آوریم که:

1ـ حتما مرد باید پیشنهاد ازدواج دهد.

2ـ در ازدواج جایگاه مرد مهمتر است.

3ـ زن گرفتنی است مثل خیلی چیزهای دیگر!

4ـ اگر بیشتر پول داشته باشی زن بیشتری می توانی بگیری.

شابد در طلاق برای مرد نقش بیشتری در نطر گرفته شده باشد اما در ازدواج همه چیز مشترک است. به کار بردن مغهوم زن گرفتن عباراتی ناعادلانه و ناریباست و مفاهیمی جالب تر وجود دارد. سنت های جاهلانه ار آگاهانه باید تقکیک شوند.