افسانه سلطان ساوالان |
تازه هاي خبر :
قانون عجیب سرویس بهداشتی در اسکاتلند
بزرگراه پارس آباد – سربند در خرداد ماه ۱۴۰۰ به بهره برداری میرسد
وضعیت کرونایی شهرستان پارس آباد مغان نیازمند توجه ویژه است/ ۷۰ درصد جامعه هدف منطقه غربالگری شدند
آغاز دومین جلسه رسیدگی به اتهامات رییس پیشین سازمان خصوصی سازی
مشکل تامین آب ناحیه صنعتی پارس آباد مرتفع میشود
دوشنبه ۵ آذر ۰۳
تاريخ انتشار :یکشنبه 3 آوریل 2011.::. ساعت : 5:15 ب.ظ
فاقدديدگاه
افسانه سلطان ساوالان
ذکریای قزوینی مینویسد: «زردشت از شیز (شهری در کنار دریاچه چیچست ارومیه) به ساوالان رفت و در آن جا عزلت اختیار کرد و کتابی موسوم به اوستا آورد.» مولف ناشناخته «هفت کشور»، مضمون بالا را به این صورت آوردهاست: «زردشت حکیم از آذربایجان بود و در کوه ساوالان که کوهی مشهور باشد پانزده سال مجاور شد، زند و پازند بساخت و دعوت آغاز کرد.».
«ویلیامز جکسن» مولف کتاب «زردشت پیامبر ایران باستان» در سفرنامهاش مینویسد: « ساوالان همان کوهی است که به گمان من آن را باید با کوه دو مصاحب مقدس مذکور در اوستا که در آن جا زردشت با اهورا مزدا راز و نیاز کرده یکی دانست.» شادروان «ابراهیم پور داوود» جایگاه ساوالان را برای زردشتیان همانند کوه تور برای یهودیان میداند که در آن جا ده فرمان بر حضرت موسی نازل شد. در حدیث آمدهاست که از پیامبر پرسیدند ساوالان چیست؟ فرمود: «کوهی است بین ارمینیه و آذربایجان و بر آن چشمهای است از چشمههای بهشت و در آن قبری است از قبرهای انبیا.»
ساوالان ؛ زیارتگاه
دکتر محمد میرشکرایی در مقاله « سبلان ، کوه بزرگ و مقدسترین کوه ایران» مینویسد: «تا چند دهه پیش، بسیاری از مردم کوهپایه نشین سبلان با نیت زیارت راهی کوه میشدند و وقتی باز میگشتند، خویشان و همسایگان و آشنایان به دیدنشان میرفتند و زیارت قبولی میگفتند و گاهی هدیهای هم برای زایر از زیارت کوه آمده میبردند. رسم رفتن به دیدار کسانی که از سفرهای زیارتی بر میگردند در همه مناطق ایران معمول بودهاست و هنوز هم رواج دارد. وجود این رسم در مورد راهیان ساوالان ، بیانگر این است که ساوالان در فرهنگ مردم محل با همه معنای کلمه، یک زیارتگاه است.
نقل ساعدی در کتاب «خیاو» هم نشان از همین معنا دارد که میگوید « چوپانان به کسانی که راهی بالای کوه هستند سفارش میکنند که پاک باشند و دریاچه را آلوده نکنند.»
ساوالان کوهی از بهشت
مردم منطقه بر این باورند که ساوالان یکی از هفت کوه بهشت است. در این باره روایتی دارند که: روزی روزگاری در جایی که امروز ساوالان قرار گرفتهاست، شهری بود با مردمانی متجاوز و آلوده به گناه. خداوند برای آنها پیامبری فرستاد تا هدایتشان کند. اما آنها همچنان نافرمانی کردند. پس خداوند از فرشتگانش خواست که یکی از کوههای بهشت را روی شهر مردمان گناهگار قرار دهند. از میان کوههای بهشت، تنها ساوالان داوطلب این کار شد. یکی از فرشتگان، ساوالان را بر بالهای خویش قرار داد و به زمین آورد و در هنگامی که پیامبر با پیروانش برای عبادت از شهر خارج شده بودند، کوه را روی شهر قرار داد.
میرشکرایی معتقد است: «این قصه با ساختاری کم و بیش همانند در تمام منطقه اطراف ساوالان روایت میشود. بنابر یکی از روایتها، مردمانی که در این شهر زندگی میکردند از قوم لوت بودند و فرشتهای که کوه را بر بال خود به زمین آورد «جبرئیل» بود. در این روایت رد پای تغییرات دوره اسلامی به روشنی پیداست.»
ساوالان کوه مقدس
میرشکرایی معتقد است که: تقدس یک امر فرهنگی است و تقدس یک کوه دو سبب اصلی متمایز اما در پیوند با یکدیگر دارد: نخست وجود مزارهای مقدس، زیارت گاهها و پیکرههای مقدس و دوم، وجود باورهای کهن و اعتقادات دینی درباره عوارض طبیعی در بخشهایی از کوه و یا درباره تمامی و کلیت آن. او میگوید:«آثار دست ساز انسانی پیرامون ساوالان ، مثل امامزادهها، زیارتگاهها، برجها و قلعهها و سه سنگ نبشته یکی مربوط به دوره اورارتویی در نزدیکی سراب، یکی به خط پهلوی در نزدیکی مشکین شهر و یک چارتاقی (آتشکده) سنگی مربوط به دوره ساسانی در شهرها و روستاهای اطراف ساوالان قرار دارند. در برابر، بسیاری قصهها، باورها، اعتقادات و رسوم درباره ساوالان و قسمتهای مختلف آن همچون قلهها، صخرهها و سنگها در خاطر کوهپایه نشینان و عشایر ساوالان باقی ماندهاست. از این رو ساوالان در گروه دوم از طبقهبندی کوههای مقدس قرار میگیرد.»
سوگند به ساوالان
میگویند یکی از نشانههای تقدس ساوالان سوگند به آن است، نام ساوالان هنوز یکی از مهمترین سوگندهای ساکنان اطراف کوه و عشایر کوچنده شاهسون به شمار میآید. سوگند را به عنوان «سلطان ساولان» یاد میکنند چرا که کوه بدین نام شناخته میشود. اهالی باور دارند که وقتی نام ساوالان برده میشود به ویژه وقتی به آن سوگند یاد میکنند، مار از شکارش دست میکشد.
سلطان ساوالان
قله «سلطان ساوالان» که همه کوه نیز به همین نام نامیده میشود بلندترین قله منطقه ساوالان است و بیشتر باورها به این قله مربوط میشود. در کنار قله دریاچهای به همین نام قرار دارد. به قول غلامحسین ساعدی: «چون چشمی باز، همیشه بینهایت آسمان را مینگرد و زایران مومن وقتی به بالای ساوالان میرسند به دریاچه سجده میبرند.» دریاچه بیشتر ماههای سال پوشیده از یخ است. میگویند هنگام باز شدن یخها، گرداب عظیمی در آن پدید میآید که هر آنچه را در دریاچه وجود دارد به ژرفای تاریک و ناپیدای آن میکشاند. مردم روایتی دارند از درویشی که عصایش در این گرداب میافتد و سالها بعد آن را در کربلا در دست کسی میبیند. او میگوید که عصا را از آب فرات گرفتهاست. درویش نشان مهری در زیر آن را میدهد و عصایش را میگیرد. این قصه به صورتهای مختلف در سایر نقاط ایران درباره جریان آبهای زیرزمینی نیز وجود دارد. اما در اینجا نکته قابل توجه، تقدس هر دو مکان یعنی دریاچه ساوالان و شهر کربلاست.
باورهای مردمی
میگویند بر چکاد بلند ساوالان ، هر سپیده دم بانک خروسی با سر زدن سپیده به گوش میرسد و همزمان با آن سه چشمه کوچک آشکار میشود، یکی زعفرانی رنگ، یکی شیری رنگ و دیگری به رنگ آب. اولی از شربت شیرینتر، دومی از شیر گواراتر و سومی از اشک زلالتر. اما این چشمهها جز به چشم پاکان نمیآیند. میگویند در ساحل دریاچه، حضرت سلیمان، جام یاقوت بزرگی را با زنجیر بستهاست.
این جام را اگر خوب نگاه کنی در کف دریاچه میبینی و اگر دلی پاک و اعتقادی کامل داشته باشی جام به سطح آب میآید و میتوانی از آن آب زندگانی بنوشی و کسانی را که طمع در ربودن آن کنند با خود به قعر دریاچه میکشاند. بنابراین ویژگی بی مرگی و عصاره جاودانگی نیز بر عناصر تقدس ساوالان افزوده میشود.
دومین قله سبلان «هرملر» یا « سه شاخه هرم » نام دارد که در اصل سه قله صخره ای پر شیب است. میگویند در ستیغ هرم، زیارتگاهی است و در آن چراغی هست که همیشه روشن است. اما برای این که چراغ را ببینی باید دلی پاک داشته باشی.افسانه سلطان ساوالان
میگویند روزی که برفهای ساوالان آب شود، قیامت در خواهد گرفت.
برچسبها:ساوالان, سبلان, سلطان ساوالان