فلسفه و غایت ازدواج در گستره جهان/اصلیترین ریشههای طلاق در ایران |
تازه هاي خبر :
قانون عجیب سرویس بهداشتی در اسکاتلند
بزرگراه پارس آباد – سربند در خرداد ماه ۱۴۰۰ به بهره برداری میرسد
وضعیت کرونایی شهرستان پارس آباد مغان نیازمند توجه ویژه است/ ۷۰ درصد جامعه هدف منطقه غربالگری شدند
آغاز دومین جلسه رسیدگی به اتهامات رییس پیشین سازمان خصوصی سازی
مشکل تامین آب ناحیه صنعتی پارس آباد مرتفع میشود
شنبه ۳ آذر ۰۳
فلسفه و غایت ازدواج در گستره جهان/اصلیترین ریشههای طلاق در ایران
به گزارش شهریمیز به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، خانواده اولین و مهمترین کانون شکلگیری شاکله اصلی شخصیت انسان است. به عبارت دیگر، ریشههای اولیه رشد و تعالی شخصیت و منش متعالی هر انسانی، در حریم پر قداست خانواده پویا و پرطراوت جوانه میزند. آنگاه که خمیر مایه شخصیت کودکان، با پیوندهای عاطفی غنی عجین شود، با نشاط و سرزندگی، آماده فعالیتهای شناختی و یادگیری آموزشهای آموزشگاهی میشوند، از سوی دیگر، اصلیترین مؤلفههای سلامت و تعالی انسان نیز ریشه در کانون خانواده و ارزشهای حاکم بر آن دارد. از چنین منظری است که پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) مهمترین خصیصه کودکان در هفت سال اول حیات را، مهر طلب و محبتپذیری دانستهاند و خانواده را به عنوان محبوبترین بنای هستی و تأمین کننده نیازهای عاطفی فرزندان ستودهاند، اساسیترین مؤلفههای احساس آرامش و خوشبختی را نیز باید در جاذبههای عاطفی و روانی زوجین و حاکمیت حقوق عاطفی آنان جستجو نمود. از چنین منظری ضروری است زن و شوهر همواره در اندیشه حُسن تأمین نیازهای فطری و طبیعی عاطفی و روانی یکدیگر باشند، رابطه زن و شوهر مناسبترین بستر برای رویش شکوفههای خوشبختی و بهترین پاسخ به فطریترین نیاز زندگی فردی و اجتماعی و ترسیمگر افق شخصیتی و رفتاری فرزندان است، غلامعلی افروز استاد دانشگاه تهران در مقالهای با عنوان «خانواده متعالی در سایه حاکمیت حقوق عاطفی» که پیشتر در ششمین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت منتشر شده به این موضوع پرداخته است که در ادامه گزیدهای از آن را میخوانید:
-شاکله اصلی شخصیت انسان در کانون خانواده شکل میگیرد. از منظر ارزشهای قرآنی شخصیت مطلوب انسان به مثابه شجره طیبهای است که یک توازن و تعادل زیبا در پیکره و شاخههای پرشکوفای آن به روشنی و وضوح مشهود است، ریشههای رشد و تعالی چنین شخصیت و منش متعالی یقیناً در حریم پر قداست خانواده پویا، پر طراوت و پر عطوفت جوانه میزند. همین است که پیامبر خدا(ص) میفرمایند: «فرزندان در هفت سال اول حیاتشان مهرطلب و محبت پذیرند، در هفت سال دوم آموزش پذیرند و آمیزهای از دوران عطوفتطلبی و آموزشپذیری آنان را برای هفت سال سوم زندگی یعنی مشورت پذیری آماده مینماید»، به سخن دیگر، آنگاه که خمیر مایه شخصیت کودکان در هفت سال اوّل زندگی با عطوفت و محبّت و پیوندهای غنی عاطفی عجین شود، با آرامش و نشاط و سرزندگی، آماده فعالیتهای شناختی و یادگیری آموزشهای آموزشگاهی میشوند.
*فلسفه و غایت ازدواج در گستره جهان
-در یک نگاه ژرف به نیکی در مییابیم که غایت یا هدف اصلی ازدواج نیل به آرامش و تجربه خوشبختی است. در این معنا، ارضای غرایز نفسانی در بستر مشروع آن، از تنهایی در آمدن، تشکیل خانواده دادن و فرزندآوری از نتایج قهری ازدواج است و نه هدف اصلی آن، آرامش یعنی دل آرامی و برخورداری از احساس امنیت درونی، نشاط روانی و رضامندی حیاتی. آرامش، اصلیترین ثروت و سرمایه حیات انسان است، آرامش پر شکوهترین زینت شخصیت انسانهای محبوب و خلاق و خیر آفرین و بخشایشگر و متوکل است.
-با عنایت به آنکه غایت اصلی ازدواج نیل به آرامش و تجربه کمالِ خوشبختی است، بالطبع معقولترین انتظار از ازدواج آن است که زوجین با درک این حقیقت، با همه وجود، در همه شرایط و موقعیتها آرامشگر، رامشگر و نوازشگر وجود یکدیگر باشند، در حقیقت اصلیترین رسالت همسران فهیم و بصیر و دل آرام آن است که با مودّت و رحمت، آرامش بخش وجود همدیگر باشند، لذا صرف زندگی مشترک زیر یک سقف، همخانگی، تمکین جنسی و اعطای مهریه و تأدیه نفقه و اجرت المثل و تأمین هزینههای زندگی و پرداختن به امور خانه و رعایت حقوق فقهی و توجه به ظواهر شرعی ضرورتاً نمیتواند به معنای ایفای رسالت آرامشگری و آرامش آفرینی متقابل باشد.
*مبانی روانشناختی حقوق عاطفی
-مبانی نظری و مؤلفههای روان شناختی حقوق عاطفی همسر و فرزندان در کانون پر مهر خانواده بر ویژگیها و نیازهای فطری و طبیعی ایشان استوار است. اگر این نیازهای فطری در حریم خانواده به شایستگی مورد توجه قرار نگیرد و به نحو مطلوب در شرایط و موقعیت های گوناگون تأمین نگردد، یقیناً نمیتواند در خارج از خانواده به گونهای که انتظار میرود، مورد توجه و عنایت قرار گیرد. اصلی ترین ویژگیهای روانشناختی و نیازهای فطری عاطفی کودکان و بزرگسالان در گستره جهان که توجه به آنها در تعاملات بین فردی کاملاً ضروری و عقلانی می باشد، بدین قرار است:
همه انسانها، کودکان و نوجوانان، بزرگسالان و سالمندان فطرتاً محبتپذیر و اخم گریزند، تکریم طلب و تحقیر ستیزند، تأییدطلب و تکذیب گریزند، ترغیب طلب و تهدیدگریزند، تشویق پذیر و تنبیه ستیزند.
همه انسانها، اعم از خردسالان و بزرگسالان؛ دوست دارند و نیازمند این حقیقت هستند؛ که دیگران با واژهها و رفتارهای محبتآمیز با ایشان در تعامل باشند و هرگز با چهره پرخشونت و اخمآلود و زبانتند با آنها رفتار نشود.
همه کودکان و بزرگسالان خود را محِق میدانند که در تعامل با دیگران مورد تأیید قرار گیرند و هرگز با رفتار و زبان تکذیب با آنان برخورد ننمایند.
همه کودکان و بزرگسالان دوست دارند و خود را شایسته و محِق میدانند که همواره مورد تکریم دیگران قرار گیرند و هرگز در شرایط و موقعیت های خاص تحقیر نشوند.
همه کودکان و بزرگسالان دوست دارند و خود را سزاوار و محِق میدانند که رفتار آنان مورد ترغیب دیگران قرار گیرد و هرگز مورد تهدید قرار نگیرند؛ زیرا زبان تهدید، اضطراب آدمی را مضاعف مینماید.
همه کودکان و بزرگسالان دوست دارند که همواره رفتارهای مطلوب و تلاشهای مبذول ایشان مورد تحسین و تشویق اولیا و مربیان، مدیران و کارفرمایان مهربان و بصیر و فهیم قرار گیرد و هرگز با واکنشهای هیجانی و رفتارهای غیرعقلانی تنبیه نشوند!
*اصلیترین ریشههای طلاق در ایران
-در واقع، آنچه که میتواند در روابط زنها و شوهرها آرامش حقیقی و احساس امنیت روانی و نشاط معنوی را نهادینه نموده و بر صلابت و استحکام و ماندگاری خانواده بیافزاید، همانا توجه و تقید به رعایت حقوق متقابل عاطفی است، با یک نگاه محققانه به ریشههای اصلی همسرگریزی، همسرستیزی و طلاق به درستی در مییابیم که اصلیترین دلایل زوجهای متقاضی جدایی در مجتمعهای قضایی خانواده از دست دادن احساس آرامش و امنیت روانی است، به سخن دیگر مؤلفههای عاطفی و روانی، ناخوشایندیهای رفتاری و ناخرسندیهای روانی-جنسی، اصلیترین ریشههای طلاق در ایران و گستره جهان است. بنابراین تقویت جاذبههای عاطفی و روانی و حاکمیت حقوق عاطفی در کانون خانواده لازمه محقق شدن غایت ازدواج و نیل به آرامش و تجربه خوشبختی حقیقی است.
-در نهایت، از طبیعیترین حقوق عاطفی زنها و شوهرها آن است که با همه جاذبههای جمال و کمال، منش و رفتار خوشایند متقابل، در تحقق بخشیدن به غایت زوجیت یعنی نیل به آرامش جاودان، آرامشگر و نوازشگر و رامشگر حقیقی همدیگر بوده و در یک جمله؛ مطلوب و محبوب یکدیگر باشند و در محبوب نمودن یکدیگر در نزد فرزندان و خویشاوندان و نزدیکان از هیچ کوششی فروگذار نباشند.
-بدیهی است،زبانِ گله، زبان غیبت، زبان مِنت، موعظههای زبانی مکرر، فراوانی واژههای انضباطی، زبان تحقیر و تکذیب، محبوبیت والدین را نزد فرزندان به حداقل میرساند. برای تحقق چنین حق طبیعی فرزندان، پدر میبایست همیشه در حضور و یا غیاب مادر، شخصیت مادر را برای فرزندان محبوب نماید و مادر نیز در همه موقعیتها زیباترین تصویر را از شخصیت پدر برای فرزندان ترسیم نماید تا محبوبیت پدر روز افزون شود. در واقع، توجه به این مهم، یعنی محبوب شدن والدین در نزد فرزندان، سلامت عاطفی و روانی و نشاط معنوی فرزندان را مضاعف و قدرت خلاقیت آنان را بیشتر مینماید.
-از جمله حقوق عاطفی فرزندان آن است که فرزندان از محبت و عشق پدر نسبت به مادرشان و از علاقه و شیفتگی مادر نسبت به پدرشان اطمینان قلبی داشته باشند. بچهها دوست دارند یقین داشته باشند که دوستی و محبّت و عشق حقیقی و متقابل والدین آنها همواره پرفروغ و ماندگار و جاودانه است و این حق عاطفی فرزندان و سرمایه سلامت روان، پویایی اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و موفقیت های حرفه ای و ازدواج به هنگام و ماندگار آنان است، از جمله حقوق عاطفی فرزند بزرگتر، دختر یا پسر، آن است که در تأیید و تکریم حق تقدم داشته باشد. شایسته و بایسته آن است والدین به گونه ای با فرزندان در تعامل باشند که بزرگی و منش کریمانه فرزند ارشد مورد اذعان و تأیید کوچکترها قرار گیرد ولو اینکه فرزند ارشد چند دقیقه زودتر متولد شده باشد. لذا، توجه به دیدگاهها و نیازهای فرزند بزرگ خانواده میبایست در اولویت باشد.
-همه سخن آن است که با تأملی دوباره به فلسفه و غایت ازدواج در گستره جهان، به نیکی به این ضرورت فطری و عقلانی اذعان نماییم و آنچنان که بایسته است، ازدواج شرعی، فقهی، قانونی و عرفی را با ازدواج عاطفی، کامل و پرمعنا نماییم. بازشناسی مؤلفههای حقوق عاطفی و تعهد دوباره همه ما به حاکم نمودن ارزشهای عرشی و ماندگار حقوق متقابل عاطفی در فضای پر طراوت خانواده یقیناً وجوب عینی دارد.